اکوسیستم و نقش انسان در آن

اِکوسیستم یا ایکوسیستم یا بوم سازگان به معنی یک اجتماع بوم شناسی
عناصر اجزای زنده و اجزای غیرزنده و تعامل آن ها با یکدیگر در محیط های
تعریف شده است. این اجزای زنده و غیرزنده از طریق چرخه های مواد مغذی و
جریان انرژی با یکدیگر مرتبط می شوند.
اصطالح اکوسیستم برای اولین بار در سال ۱۹۳۵ در نشریه ای توسط آرتور
تانزلی، بوم شناس انگلیسی استفاده شد. وی بعداً این اصطالح را تصحیح کرد و
آن را چنین توصیف کرد:(کل سیستم، … نه تنها از مجموعه موجودات زنده،
بلکه مجموعه تمام عوامل فیزیکی تشکیل دهنده آنچه ما محیط می نامیم).
تانزلی اکوسیستم ها را نه فقط به عنوان واحدهای طبیعی بلکه به عنوان
(ایزوله های ذهنی)در نظر می گرفت. تانزلی بعداً با استفاده از اصطالح بومگاه
دامنه مکانی اکوسیستم ها را تعریف کرد.

جی اِولین هاچینسون، آبگیرشناس معاصر تانزلی، نظرات چارلز التون در مورد
بوم شناسی تغذیه ای و نظرات والدیمیر ورنادسکی، ژئوشیمیست روسی را
ترکیب کرد. در نتیجه، وی پیشنهاد کرد که حضور مواد معدنی مغذی در یک
دریاچه شکوفایی جلبک را محدود می کند. این امر، به نوبه خود، میزان
فراوانی جانورانی را که از جلبک ها تغذیه می کنند، محدود می کند. ریموند
لیندمن این ایده ها را بیشتر پیش برد و پیشنهاد کرد که جریان انرژی در یک
دریاچه محرک اصلی اکوسیستم است.

در تعریف دیگر، یک اکوسیستم (Ecosystem )یا زیست بوم به عنوان یک
محیط به همراه هر گونه موجود زنده و تمام عوامل غیرزنده که درون آن
محیط وجود دارند، تعریف می شود. اکوسیستم همه جنبه های یک زیستگاه را
مشخص می کند که شامل تمام برهمکنش های بین عناصر متفاوت آن است.
جی اِولین هاچینسون، آبگیرشناس معاصر تانزلی، نظرات چارلز التون در مورد
بوم شناسی تغذیه ای و نظرات والدیمیر ورنادسکی، ژئوشیمیست روسی را
ترکیب کرد. در نتیجه، وی پیشنهاد کرد که حضور مواد معدنی مغذی در یک
دریاچه شکوفایی جلبک را محدود می کند. این امر، به نوبه خود، میزان
فراوانی جانورانی را که از جلبک ها تغذیه می کنند، محدود می کند. ریموند
لیندمن این ایده ها را بیشتر پیش برد و پیشنهاد کرد که جریان انرژی در یک
دریاچه محرک اصلی اکوسیستم است.
زیست بوم می تواند گستره وسیعی از نور و بخش هایی از زندگی گیاهی و
جانوری را در بر بگیرد. فرایندهایی که در یک زیست بوم انجام می شوند، از تولد
و تولید مثل تا مرگ و تجزیه جسد موجودات زنده جانوری و گیاهی را در

در یک اکوسیستم، ارگانیسم ها به سه دسته کلی طبقه بندی می شوند که شامل تولید کنندگان یا اتوتروف ها خود پروردگان، مصرف کنندگان یا
هتروتروف ها دگر پروردگان و تجزیه کنندگان هستند. تمام موجودات گیاهی تولید کنندگان را تشکیل می دهند، مصرف کنندگان شامل
ارگانیسم هایی هستند که از گیاهان به عنوان غذا استفاه می کنند و یا سایر حیوانات را می خورند. آخرین گروه یعنی تجزیه کنندگان، شامل
باکتری ها و گندخواران هستند که مواد و اجساد ارگانیسم های مرده را شکسسته و تجزیه می کنند.


انواع گروه های موجودات زنده در یک اکوسیستم شامل موارد زیر هستند:

  • تولید کنندگان:

تولیدکنندگان اولیه اکثر اکوسیستم ها، گیاهان فتوسنتز کننده هستند، در محیط های آبی فیتوپالنکتون ها به عنوان تولید

کنندگان اصلی اکوسیستم شناخته می شوند.

  • مصرف‌کنندگان:

جانوران و موجوداتی که از گیاهان و سایر تولید کنندگان تغذیه می کنند، به عنوان مصرف کنندگان شناخته می شوند.

  • تجزیه‌کنندگان:

میکروارگانیسم ها و موجوداتی مانند باکتری ها که از اجساد و ترکیبات به جا مانده از سایر موجودات زنده استفاده می کنند، به

عنوان تجزیه کنندگان شناخته می شوند.

این سه گروه از جانداران در یک اکوسیستم در کنار هم فاکتورهای زیستی آن اکوسیستم را تشکیل می دهند. فاکتورهای غیرزیستی یا عوامل و ترکیبات غیرزنده یک اکوسیستم می توانند شامل عوامل اقلیمی یا آب وهوایی، شرایط اجتماعی و عوامل ادافیک عواملی که تحت تاثیر زمین و خاک ایجاد می شود باشند.

اکوسیستم دائماً در حال تغییر است. تهدیدات بشر در برابر تنوع زیستی شامل جنگل زدایی، آلودگی، انتقال بیماری از مرز های طبیعی، معرفی گونه های غیربومی و کاهش زیستگاه های طبیعی از طریق ازدیاد جمعیت هستند. تهدید های طبیعی بیشتر شامل مواردی مانند مهاجرت یک گونه به یک منطقه خاص، تغییر در فصل یا وجود بیماری کشنده ای است که فقط یک گونه را درگیر می کند.

جریان گرمایی یا جریان انرژی Flow Energy درطول یک زنجیره غذایی اکوسیستم حرکت می کند،
در درجه اول ورودی اکوسیستم را تامین می کند، به عنوان مثال، میزان نور خورشید در دسترس برای
حیات گیاهی و سطح مواد مغذی خاک، نمونه هایی از جریان های انرژی به شمار می آیند. بدون عوامل
غیرزنده، هیچ اکوسیستمی برای موجودات زنده ایجاد نمی شود.

نمونه‌های زیست بوم


نمونه های زیادی از اکوسیستم در سراسر کره زمین وجود دارند. اکوسیستم همیشه منطقه بزرگی را پوشش نمی دهد. آن ها در برکه های کوچک، داخل خانه های مسکونی و حتی در روده انسان وجود دارند. از طرف دیگر، اکوسیستم ها می توانند مناطق عظیم کره زمین را تحت پوشش خود قرار دهند.
یکی از کوچکترین زیست بوم ها در منطقه، نه در جمعیت درون دستگاه گوارش انسان و بخش روده قرار دارد. این اکوسیستم از نور خورشید انرژی دریافت نمی کند، اما میلیون ها ارگانیسم زنده را پشتیبانی می کند. این میکروارگانیسم های زنده با یک منبع غذایی در یک محیط مرطوب، تاریک و گرم شرایط مناسب برای این میکروارگانیسم ها زندگی می کنند. بدن ما حاوی هزاران اکوسیستم است که همه آن ها کلونی هایی عظیم از ارگانیسم های سالم یا بیماری زا و تک سلولی را پشتیبانی می کنند.

یک برکه کوچک در یک منطقه معتدل نشان دهنده اکوسیستم آبی است. خاک های وارد شده به آب و گیاهانی که در این برکه زندگی می کنند، بر تنوع زیستی گیا هان تأثیر می گذارند، در واقع در این اکوسیستم فقط گونه های مناسب برای این محیط، رشد و تکثیر می یابند. در دسترس بودن تولید کنندگان
بر رشد جانداران موجود در برکه و اطراف آن تأثیر می گذارد. مصرف کنندگان اولیه گیاهخواران باید انرژی کافی را برای مصرف کنندگان ثانویه و سایر جانداران فراهم کنند.
در مقیاس بسیار بزرگتر، اما مصنوعی، می توان به زیست بوم عدن اشاره کرد که نمایشی کوچک از اکوسیستم
جهانی در بردارنده چندین اکوسیستم برای اهداف تحقیقاتی است. اکوسیستم عدن جایی است که در سازه های گنبد ی
شکل جداگانه اقلیم و سطح نوری متفاوتی ایجاد می شود و از موجودات گروه های مختلف تولیدکنندگان، مصرف
کنندگان و تجزیه کننده ها در آن زیست بوم زندگی می کنند. در یک بیوم یا اکوسیستم مصنوعی بسیاری از
متغیر ها به شدت کنترل می شوند، به همین دلیل معموالًا گله ای از فیل ها در بیوم مصنوعی قرار نمی گیرد.

انواع اکوسیستم


اکوسیستم ها انواع فراوانی دارند. با این حال، در اساسی ترین طبقه بندی، آن ها شامل سه زیستگاه اصلی هستند:

  1. اکوسیستم زمینی (Ecosystem Terrestrial)
  2. اکوسیستم دریایی (Ecosystem Marine)
  3. اکوسیستم آبی (Ecosystem Aquatic)


به طور طبیعی، این گروه ها می توانند به هزاران اکوسیستم کوچکتر تقسیم شوند که هر یک ترکیبی
متفاوت از آب و هوا، زیستگاه و اشکال زندگی را ارائه می دهند.

زیست بوم‌های زمینی


وسعت اکوسیستم های زمینی در حدود ۱۴۸٫۳۲۵٫۷۷۰ کیلومتر مربع تخمین زده می شود و اکوسیستم زمینی تنها ۲۹ درصداز وسعت کره زمین را در
بر می گیرد.

از آنجا که این زیستگاه ها متنوع هستند، اکوسیستم های زمینی به شش نوع مختلف تقسیم می شوند:
  • اکوسیستم جنگلی برگ ریز(Ecosystem Forest Deciduous )

در مناطق معتدل یافت می شود و طبق چهار فصل نوسانات دما و بارش را تجربه می کند. اهداف حفاظت کنونی محیط زیست برای حفظ این اکوسیستم ها، شامل احیای مجدد شکارچیان راس هرم غذایی پس از مدت های

طولانی که آن ها را در این اکوسیستم ها سرکوب کردند و فراهم کردن محیطی پر از درختان بالغ در جهت جبران جنگل زدایی کنترل نشده است.

  • اکوسیستم های بیابانی( ecosystems Desert )

می توانند گرم و خشک، نیمه خشک، ساحلی یا سرد باشند. خصوصیتی که این ها را به همپیوند می دهد، فقدان آب و نبود الیه ای از خاک است که در آن پوشش گیاهی بزرگتری مانند درختچه ها و درختان بتوانند رشد کرده و تکثیر شوند. در

حالی که زندگی بومی در این اکوسیستم ها با فقدان آب سازگار شده است، یک کویر هنوز قادر به حمایت از جمعیت یک زیستگاه مرطوب نیست.

تعداد زیادی از گیاهخواران به اندازه کافی قادر به زنده ماندن در یک محیط بیابانی نیستند و این امر به نوبه خود تعداد موجودات بزرگ و گوشتخوارانبزرگتر را در اکوسیستم های بیابانی محدود می کند.

  • چمنزار ها(Grasslands )به عنوان مرغزار(Prairies« ،)پامپا(Pampas« ، )ساوانا یا گرم دشت(Savanna )یا استپ(Steppe )

نیز شناخته می شوند. این اکوسیستم ها می توانند گرمسیری یا معتدل باشند و در واقع چمنزارها زیستگاه هایی هستند که از پیوند بین کویر و جنگل شکل می گیرند. آن ها به ندرت باران کافی را برای حمایت از درختان دریافت می کنند، اما به اندازه کافی مواد مغذی خاک برای تغذیه گیاهان بزرگ و علفی را دارند. این مواد مغذی انرژی قابل توجهی را برای مصرف کنندگان اولیه فراهم می کنند. با وجود تعداد زیادی از تولیدکنندگان، یک اکوسیستم چمنزار به طور مشابه می تواند از مناطق بزرگی از علفزارها حمایت کند که به نوبه خود مصرف کنندگان را در طول زنجیره غذایی می توانند تغذیه کنند.

  • تایگا(Taiga )منطقه ای از جنگل های زیر ناحیه شمالگان،

جنوب دایره قطب شمال است. این اکوسیستم الیه های خاک منجمد (Permafrost)
یا سنگ هایی در زیر خاک کم عمق دارد که باعث ایجاد خاک باتالقی یا مردابی در آن می شوند.
اکوسیستم تایگا تعداد زیادی از گیاهان مخروطی مانند کاج ها را پشتیبانی می کند، مخروط ها درختانی با رشد آهسته و مقاوم به سرما هستند.

سایرگیاهان اغلب عمر کوتاهی دارند و شامل گل سنگ ها، گیا هان باتالقی و درختچه های کوچک هستند. نقشه زیر نحوه توزیع این اکوسیستم در سراسر جهان را نشان می دهد.

  • جنگل های بارانی گرمسیری(Forests Rain Tropical )

احتمالًامهم ترین زیست بوم در زمینه حفاظت از محیط زیست به شمار می آیند. این زیست بوم که در نزدیکی خط استوا واقع شده، با داشتن بارندگی و گرمای مداوم و نداشتن همه فصول، دارای اقلیمی پایدار است، اما وجود ابر و سایه
درختان باعث می شود کف جنگل های بارانی به مکانی تاریک تبدیل شود. از طریق بارندگی مداوم، خاک از مواد مغذی شسته می شود. در اکوسیستم جنگل های بارانی عمر گیاهان طوالنی است و سازگاری زیادی با محیط دارند و همین امر اکوسیستم جنگل های بارانی گرمسیری را به اکوسیستم زمینی با بیشترین تنوع زیستی تبدیل می کند.

  • زیست بومتوندرا(Tundra ،)آخرین مورد از شش اکوسیستم زمینی،

محیطی بدون درخت در دایره قطب شمال است. تغییرات آب و هوایی درتوندرا به سرعت می تواند این اکوسیستم را تغییر دهد، به طوری که آب و هوای گرم، ممکن است شکارچیان غیربومی را به آنجا وارد کند، جایی که آن هابرای طعمه های محدود با یکدیگر رقابت می کنند.
با گرم شدن آب و هوا در این اکوسیستم، بوته های خاصی در آن رشد می کنند که می توانند الیه خاک منجمد قطبی را ذوب کنند. این بوته ها با گلسنگ که منبع اصلی غذای گوزن شمالی است، رقابت می کنند.

زیست بوم‌های دریایی


اکوسیستم های دریایی و آبزی ۳۶۱٫۷۳۹٫۷۵۴ کیلومتر مربع از کره زمین را پوشش می دهند. ۹۷ ٪از این آب ها را آب های شور تشکیل می دهند و همین امر باعث شده است که اکوسیستم های دریایی به عنوان بزرگترین گروه اکوسیستم های جهان شناخته شوند.


مشاهده و کنترل اکوسیستم های دریایی بزرگ (Ecosystems Marine Large )دشوار است، زیرا زیستگاه های مختلف آب شور دارای ترکیبات شیمیایی پیچیده ای هستند که از ساحل به ساحل و از مناطق کم عمق تا عمیق با یکدیگر تفاوت دارند.

این ترکیبات پیچیده به دلیل جزر و مد و جریان های آبی برای همیشه در حال تغییر و جابجایی هستند.


آالینده ها و ارگانیسم ها در آب ها همراه با جریان آب حرکت می کنند که البته حرکات آن ها قابل پیش بینی هستند، اما به طور مداوم در حرکت هستند.

حجم بسیار زیادی از آب که اکوسیستم دریایی را پوشش می دهد، وسعت زیادی از کره زمین را در بر می گیرد.

نقشه زیر روند جمعیتی گونه های بومی و تهاجمی عروس دریایی و میزان جمعیت آن ها در مناطق مختلف کره زمین را نشان می دهد.

این مطالعه به بررسی روند رفتار عروس دریایی در اکوسیستم های دریایی بزرگ می پردازد.

پیش بینی این روند در مقیاس جهانی امکان پذیر است، اما متغیر های بالقوه و واقعی بی شماری بر آن موثر است.

زیست بوم های دریایی یا اقیانوس ها به سیستم های دریایی آزاد، بستر اقیانوس، صخره های مرجانی، رودخانه، آبشار و تاالب نمکی و سیستم های گیاهی مانگرو تقسیم می شوند.

این ها محیط های دریایی از سطوح و بستر های عمیق ترین بخش های اقیانوس ها تا مرداب های خاکی را پوشش داده اند.


زیست بوم‌های آبی


اکوسیستم های آب شیرین تقریباً ۳ ٪سطح کره زمین را در بر می گیرند. اکوسیستم های آبی همچنین شامل مصب رودها قبل از ورود آب شیرین به آب شور دریا(، تاالب، حوضچه ها )طبیعی یا مصنوعی، دریاچه ها و رودخانه ها هستند.


از آنجایی که آب شیرین برای زندگی اکثر موجودات ضروری به شمار می آید، زیست بوم های آبی نسبت به سایر اکوسیستم ها از اهمیت ویژه ای برخوردار هستند.

با این حال، آن ها در مقایسه با سایر زیستگاه ها بسیار اندک هستند و این اکوسیستم ها در طول قرن ها توسط بشر به عنوان محلی برای دفع زباله تبدیل شده اند.

زیست بوم از دیدگاه سیاسی


اکوسیستم ها بخصوص از منظر سیاسی اهمیت یافته اند، زیرا کنوانسیون تنوع زیستی سی بی دی توسط ۱۷۵ کشور به تصویب رسیده است، بر طبق تعریف این کنوانسیون حفاظت از اکوسیستم ها، مسکن های طبیعی و حفظ جمعیت ماندگار انواع موجودات زنده در محیط اطراف به عنوان یکی از تعهدات الزام آور کشورهای تصویب کننده می باشد.

این امر باعث ایجاد یک الزام سیاسی به منظور شناخت هویت اکوسیستم ها و روش های متمایزسازی آن ها به شمار می رود. بر طبق تعریف سی بی دی« اکوسیستم »یک اجتماع پویا از گیاهان، حیوانات و جامعه عوامل میکرو-ارگانیسم و
تعامل آن ها با محیط غیر زنده به عنوان یک واحد فعال می باشد”. مفاهیم اولیه اکوسیستم عبارت بود از یک واحد فعال ساختارمند در موازنه جریان انرژی و ماده در میان عوامل تشکیل دهنده.
از این دیدگاه یک سیستم اکولوژیک یک سازمان عملیاتی پویا یا »حالت یکنواخت است.

حالت یکنواخت به عنوان یک مرحله از پیدایش سیستم های اکولوژیک در نظر گرفته می شود که در آن ارگانیسم ها در حالت توازن با یکدیگر و با محیط اطراف خود هستند.

این توازن از طریق انواع مختلف تعامالت مانند شکار، انگل شناسی، همیاری، همزیستی، رقابت و یاد زدایش تنظیم می گردند. معرفی عوامل جدید چه از نوع غیر جاندار یا جاندار به مجموعه اکوسیستم باعث ایجاد اثری نفاق افکن خواهد داشت. در برخی موارد، این امر منجر به فروپاشی اکولوژیک و مرگ عوامل طبیعیآن می شود.

شاخه ای از علم اکولوژی که به این امر می پردازد را با نام سیستم اکولوژی می شناسیم. با چنین دیدگاه جبر گرایانه، چکیده اندیشه سالمت اکولوژیک سعی در اندازه گیری توانمندی و ترمیم ظرفیت یک اکوسیستم خواهد داشت.

بدان معنی که یک اکوسیستم چه مقدار از حالت یکنواخت فاصله دارد.

دیدگاه اکولوژیست‌های جمعیتی


اکولوژیست های جمعیتی و تصادف گرایان دیگر،(دن بائر و ردینگیوس، ۱۹۹۶ ،)اکوسیستم را به عنوان یک اظهار امور تصادفی و پاسخ های متقابلارگانیسم ها در نظر می گیرند.

از این رو، پیدایش اکوسیستم ها نتیجه دریافت پاسخ های الیتناهی ارگانیسم ها به محرک های صادره از سوی عوامل غیر
جاندار و جاندار محیط اطراف می باشد. حضور یا غیبت جمعیت اکوسیستم صرفاً به موفقیت توانائی تولید مجدد و پراکندگی بستگی داشته و سطح جمعیت در مواجهه با رویدادهای تصادفی شانس نوسان خواهد داشت.

هرچه شمار انواع موجودات یک اکو سیستم بیشتر باشد، شمار محرک ها نیزبالاترخواهد بود.
از منظر ریاضیات می توان این حالت را به این شکل نشان داد که شمار باالتر عوامل مختلف متعامل، تمایل به تعدیل نوسانات در هر عامل تک راافزایش می دهد.

از این دیدگاه، اکوسیستم ها تعدیل نگشته و توازنی در طبیعت وجود ندارد. تصادف گرایان این اصل را به رسمیت می شناسند که مکانیزم های مشخص ذاتی در طبیعت وجود دارند. از دیدگاه آنان این مکانیزم ها تعدیل کننده سطح جمعیت بوده و این عمل را عمدتاً از طریق رفتارهای داخلی به انجام می رسانند. اندروواتا و بیرچ (۱۹۵۴ )اعتقاد داشتند
تمایل رفتارهای داخلی به نگه داشتن سطح جمعیت در حدی خواهد بود که مسئله تهیه غذا در آن، عاملی تحدیدکننده محسوب نگردد.

از این رو، تصادف گرایان به رفتارهای داخلی به عنوان یک مکانیزم تعدیل کننده سطح جمعیت انواع تشکیل دهنده و نه یک مکانیزم تعدیل کننده سطح اکوسیستم، می نگرند.

دیدگاه

در قسمت اعظم کره زمین، چشم اندازى که اکنون در معرض دید است عمدتا مصنوع
تفکر و ساخته و پرداخته دست انسان است. برخورد و اثر انسان در محیط طبیعى به طور
روزمره و آشکار فضاهاى جغرافیایى را دگرگون ساخته است.

اثر تجمعى جمعیت انسانىدر طول زمان و به ویژه با استفاده از تکنولوژى در دهه هاى پایانى قرن بیستم این
تغییرات را بسیار سریع نموده است.

چگونگى رابطه انسان با محیط طبیعى در محتواى دانش جغرافیا مورد مباحثات طوالنى در سده گذشته قرار گرفته و مکاتب محیط گرائى متمایزى رشد و نمو یافته اند. در آغاز قرن بیست و یکم یکى از رسالت هاى جغرافیا
برجسته و آشکار نمودن مشکالتى است که فرایند حاصل از این تغییرات مى باشد.


انسان همچون سایر جانداران، جزئى از محیط زیست است و به هوا، آب و خاک و دیگرموجودات نیاز دارد.

به دلیل وابستگى اجزاء کره زمین به همدیگر، هر تغییرى در هر از اجزاء کره زمین حاصل شود کل سیستم را در معرض خطر قرار خواهد داد.

در حال حاضر مشکالت زیست محیطى بسیار گسترش یافته است.

نحوه تحول جامعة زنده و به بیان دقیق تر، تحول و تکامل اکوسیستم را اصطالحاً (توالی اکولوژکی) یا بلوغ اکوسیستم می نامند. ماهیت تحول و بلوغ جایگزین شدن منظم و جهت دار جامعه های زنده کیی به دنبالدیگری است.

توالی با استقرار کم نیازترین جامعه ها آغاز می شود و هرجامعه ای شرایط محیط را برای استقرار جامعه ای دیگر و جامعه ای
پرنیازتر از خود آماده می سازد. به تعبیری دیگر، علت توالی، نوسان توان رقابت جانداران به دنبال تحول در شرایط محیط است.

اثرات انسان بر اکوسیستم:


انسان به منظور کسب خواسته های مادی خویش در اکوسیستم های جهانی دخل وتصرف میکند و آن را تغییر می دهد.

به عنوان مثال انسان جنگل ها و مراتع را می تراشد و در آن کشت می نماید و یا به ساختمان سازی می پردازد و در این میان به اکوسیستمی ناقص و ساده به نام شهر یا انواع بزرگراه ها تبدیل میکند در حالی که توسعه پایدار، نگهداری اکوسیستم های طبیعی را در کنار توسعه انسانی تأکید می نماید.


مشکل اساسی این است که چنین تغییراتی موجب هجوم آفت ها، علف های هرز و امراض گیاهی ناشی از میکروارگانیسم های ناخواسته می گردد که باعث نابودی برخی گونه های گیاهی و تولیدات آنها می گردد و درنتیجه استفاده از آفتکش ها و علف کش های مصنوعی به تدریج مقاومت آنها افزایش مییابد و درجه اثرپذیری مواد شیمیایی نیز به تدریج از بین می رود.

دامداران با کشتار گونه های وحشی مانند گرگ ها،عقاب ها و دیگر جانوران حیات وحش، سعی در حفظ دام های خویش دارند که در این صورت موجب انقراض حیات وحش منطقه می گردند و نیز به منظور پروار نمودن دام های خویش، مراتع وچراگاه ها را بیش از حد ظرفیت مورد استفاده قرار داده و باعث نابودی مراتع و نیز فرسایش خاک می شوند.

استفاده از سوخت های فسیلی در صنایع وسایط نقلیه موتوری و مراکز خانگی و تجاری موجب بروز آلودگی های صنعتی و شهری و در نتیجه تولید باران های اسیدی می گردد.

در حقیقت، ازدیاد جمعیت انسانی در سطح جهان موجب نابودی اکوسیستم های کره زمین
و کاهش تنوع زیستی می گردد. در جلسه ی بعد در رابطه با اکوسیستم و ارتباط آن با معماری بحث خواهد شد.