اقلیم ایرانClimate of Iran

اقلیم

اقليم از كليما در يونان باستان معمولًا به عنوان ميانگين آب و هوا براي مدت طولانی تعريف می شود.

بازه زمانی اين تعريف براي يك دوره متوسط ۳۰ ساله است، اما بسته به هدف مورد نظر، ممكن است غير از دوره متوسط، از بازه

هاي زمانی مختلف ديگر مانند اندازه تغييرات روز به روز يا سال به سال نيز استفاده شود. تعريف واژه نامه هيئت بين المللی

تغيير اقليم مربوط به ۲۰۰۱ به شرح زير است:( اقليم به معناي دقيقتر كلمه معمولًابه عنوان ميانگين آب و هوا) تعريف می شود.

اين عنوان توصيف آماري ميانگين و تغيير مقادير مربوطه در يك بازه زمانی از ماه ها تا هزاران يا ميليون ها سال را در بر می گيرد.

طبق تعريف سازمان جهانی هواشناسیWMO دوره كالسيك آن ۳۰ سال است


كه اغلب شامل متغيرهاي سطحی، مانند وضعيت دما، بارش و باد می باشد. اقليم به شرايط آب و هوايی يك منطقه جغرافيايی

نظير دما،رطوبت، فشار اتمسفر، باد، بارش و ساير مشخصه هاي هواشناسی در مدت زمانی نسبتاً طوالنی نسبت

داده می شود.

در هواشناسی معمولًا شرايط حال حاضر آب و هوا مورد بررسی قرار می گيرد در حالی كه در اقليم شناسی مشخصه هاي

درازمدت آب و هوا مورد توجه است.

تقسیمات اقلیمی معماری ایران

اقليم در مناطق مختلف دنيا با عرض جغرافيايی و ارتفاع از سطح دريا مشخص می شود. ايران فلاتی است مرتفع كه در عرض


جغرافيايی(۴۰–۲۵)درجه در نيمكره شمالی و در منطقه گرم واقع است. تقسيمات اقليمی، كه بر اساس مطالعات

پيشنهادهاي دانشمندان محيط شناس ايرانی تدوين شده عموماً در حيطه معماري شامل تقسيم بندي هاي چهارگانه به شرح زير است:

  • اقليم گرم و خشك (فلات مركزي ايران)
  • اقليم سرد كوهستانی (مناطق كوهستانی غرب كشور)

  • اقليم معتدل و مرطوب (كرانه جنوبی درياي خزر)
  • اقليم گرم و مرطوب(كرانه شمالی خليج فارس و درياي عمان)

يران داراي اقليمهاي مختلف و مناطق با آب و هواي متفاوت در فصول چهارگانه است. معماري گذشته ايران با تكيه به تجربه و


تكنيك ساخت و به وسيله مصالح بومی، راه و روشهايی منطقی جهت برآورده شدن شرايط آسايش انسان ابداع نموده بود.

با بررسی معماري سنتی اين سرزمين می توان آن را معماري پايدار يا يكی از نمودهاي معماري پايدار ناميد.

از مسائل مهم معماري پايدار توجه به موضوعات متفاوتی همچون اكولوژي، ارزانی، در دسترس بودن، سازگاري با محيط زيست و موارد ديگر است.

درساختمان هاي سنتی هميشه استفاده از انرژيهاي ارزان و در دسترس مانند آفتاب، باد و نور مد نظر بوده است،

به همين دليل ساختمان ها در مناطق مختلف داراي پالن و قرارگيري متفاوتی جهت حداكثر استفاده از انرژيهاي ياد شده

می باشد. امروزه اين مسئله به دلایلی همچون افزايش قيمت زمين، افزايش جمعيت، افزايش قيمت مصالح، به وجود آمدن

وسايل تهويه مطبوع، استفاده از انرژيهاي فسيلی و … تا حد زيادي باعث تغيير روند معماري شده است.

اهميت تاثير اقليم بر معماري،انجام مطالعات و پژوهش هاي جامعی را در اين زمينه ايجاب می كند. به ويژه در كشور ما كه تنوع


شرايط اقليمی در آن كامال مشهود است.انجام تحقيقات گسترده در اين زمينه امري اجتناب ناپذير است.

معماري واقليم، پيوندشان بيشتر به رابطه نوزاد وآغوش می ماند، يا نسبت هر رستنی با خاک ، حريم امن وبستر باليدن.

با بستگی اي تكامل آفرين؛ الهام بخش والبته ، نه محيط زا. در اين معنا، آغوش، خاک واقليم ، رابط حيات وسرزندگی ونبودشان

نمود ميرايی است .


تجربيات معماري بومی در پهنه جهان وآروين هاي آن در معماري ايران زمين نيز ، خود گواه تاكيدي

بر انديشه ي فرم زايی مالحظات اقليمی در معماري است تا عاملی بر محدوديت آن يا اسارت معمار.


ميزان متفاوت وتركيب گوناگون عوامل اقليمی كه خود ناشی از تفاوت موقعيت جغرافياي مناطق مختلف است، حوزه هاي اقليمی

متفاوتی در جان پديد آورده كه هريك ويژگی هاي خاصی دارد. محيط زيست ، شهرها وحتی بناهاي مربوط به اين حوزه هاي

ا قليمی،ويژگيهاي خاصی متناسب با شرايط اقليمی خود به دست آوردند.

موقعیت جغرافیایی ایران

ايران از شمال به آذربايجان، ارمنستان، تركمنستان و درياي خزر، از شرق به پاكستان و افغانستان، از جنوب به خليج فارس و

درياي عمان و از غرب به تركيه و عراق محدود می شود. اين كشور همچنين جزيره هايی را در خليج فارس در اختيار دارد.

كل گستره ي ايران،
۱٫۶۴۸٫۱۹۵ كيلومتر مربع است كه ۱۱۶٫۶۰۰ كيلومتر مربع آن را آب هاي اين كشور تشكيل می دهند.

حدود يك سوم از مرز ۸٫۳۳۴ كيلومتري آن نيز آبی است.

اين كشور خاورميانه اي، موقعيت استراتژيكی در خليج فارس دارد و تنگه هرمز در جنوب كشور، مسيري


حياتی براي انتقال نفت خام است.

سرزمين ايران، از ثروت طبيعی فراوانی برخوردار است؛ حدود ۱۱ درصد زمين هاي آن، قابل كشت هستند و نفت، گاز طبيعی،

زغال سنگ، كروم، مس، سنگ آهن، سرب، منگنز، روي و گوگرد شناخته شده ترين منابع طبيعی ايران هستند.

از ديدگاه ناهمواري ها، ايران كشوري كوهستانی با بيابان و دشت هايی در ميانه است.

اين كشور ممكن است با خشك سالی دوره اي، سيل، طوفان هاي غبار يا شنی و زمين لرزه تهديد شود.

آلودگی هوا به ويژه در مناطق شهري، عدم مديريت درست پساب صنعتی، جنگل زدايی، بيابان زايی، آلودگی نفتی در خليج

فارس، تلفات در تالاب ها بر اثر خشك سالی، فرسايش خاک و آلودگی آب، از مهم ترين مسائل زيست محيطی در ايران هستند.


سرزمين ايران به شكل كلی، كوهستانی و نيمه خشك است بيش از نيمی از مساحت ايران را بلندي و كوه هاي اين كشور، يك

چهارم آن را دشت هاي آن و كمتر از يك چهارم ديگر آن را زمين هاي در دست كشت، می سازند.


پارک هاي ملی ايران و مناطق حفاظت شده ي اين كشور از مهم ترين جاذبه هاي جغرافيايی آن هستند.

اين كشور همچنين ۱۳ ذخيره گاه زيست كره دارد كه شامل ارسباران، ارژن، گنو، پارک ملی گلستان، منطقه حفاظت شده حرا

و تالاب بين المللی خور خوران، پارک ملی كوير، پارک ملی درياچه اروميه، شبه جزيره ميانكاله، منطقه حفاظت شده توران، دنا،

تنگ صياد، درياچه هامون و كپه داغ می شود.

اب وهوا ایران

اقليم ايران بسيار متنوع است و از نيمه گرمسيري تا زيرشمالگانی را شامل می شود. بلندي، عرض جغرافيايی، تأثيرات دريايی،

بادهاي فصلی و نزديكی به دامنه هاي كوهستانی يا بيابان ها، نقش مهمی در نوسانات دماي روزانه و فصلی در اين كشور ايفا

می كند.

بارش نيز در سراسر كشور، متغير است؛ پر باران ترين فصل ايران، زمستان است و بيش از نيمی از بارش ساالنه در اين ۳ ماه

رخ می دهد.

شمال كشور در آمار بارش يك تضاد بزرگ به وجود آورده است؛ كوه هاي بلند البرز، بخش هاي جنوبی خود را از اثر درياي خزر

محروم می سازند و يك شمال حاصلخيز و جنگلی، براي ايران به وجود می آورند؛ در شمال ايران، هوايی تا ۳۸ درجه سانتی گراد

پديدار می شود، يخبندان بسيار نادر است و ممكن است رطوبت تا ۱۰۰ درصد افزايش يابد. به جز در شمال كشور، تابستان به

عنوان يك فصل خشك در ايران شناخته می شود. از ويژگی هاي آب و هواي ايران اين است كه مناطق مختلف آن، می توانند

داراي چهار فصل جدا از هم باشند.

تقريباً يك دهم ايران جنگلی است و گسترده ترين جنگل هاي آن، در جنوب درياي خزر قرار گرفته است؛ در اين منطقه انواع


درختان برگ ريز، بلوط، راش، نمدار، نارون، گردو و بسياري درخت و گياهان ديگر، می رويند. در نواحی خشك ميانی كشور نيز


ارس، بادام و شماري گياه ميوه دار رشد می كنند. انواع درمنه و درختچه نيز در نواحی بيابانی و سراسر كشور پراكنده هستند.

تپه هاي ماسه اي كويري ايران، با نگهداري آب، از رشد گياهانی همانند مورديان پشتيبانی می كنند. واحه هاي ايران نيز با كمك


به رشد تاكستان ها، تمشك ايرانی، صنوبر، خرما، مورد، خرزهره ايان، آكاسيا، بيد، آلو و توت باعث تنوع بيشتر پوشش گياهی


منطقه می شوند.

برخورد با محیط زیست و اقلیم ایران

در يك نتيجه گيري كوتاه از ارتباط بين انسانها و محيط زيست اينچنين برداشت ميشود كه تقابل بين انسان و محيط زيست سواي


فرآيندهاي ارتباطی بين اين دو گونه، به نوعی جدال متقابل تبديل شده است و تا زمانی كه انسانها در برخورد با طبيعت بصورت

آگاهانه و اخالقمدار عمل نكنند، اين جدال به نابودي هر دوي محيط زيست و انسانها خواهد انجاميد.


از نظر اخالقی، آن نوع فنآوري كه با شعار زندگی كنيم تا زيستن را ممكن سازيم

به غلبه بر طبيعت و بهرهبرداري بيرويه از آن،


فراهم آوردن فراوانی اقتصادي و رفاه عمومی ميانجامد، باعث ازخودبيگانگی انسانها گشته و نيازهاي

مصنوعی براي او ايجاد ميكند و در اين بين انسان بين رقابت و سازشكاري، با طبيعت و محيط زيست بومی خود بيگانه ميشود و

همين امر باعث تنزل نفس به شیء


در ميان اشياء و بيگانگی عواطف ميگردد كه اين امر نابودي انسان و محيط زيست اوست. با اين حساب بهترين راه براي جلوگيري از

اين امر، استفاده عقالنی و اخالقی از طبيعت است.وابستگی و توجه به محيط زيست موضوع مهمی براي تعيين و تصميمگيري

است. اهميت اين كار در تعيين مشخصههاي مؤثر و ميزان


اثرگذاري آنها ميباشد. اينكه فقط از مردم بپرسيم كه آيا به محيط زيست عالقه دارند يا خير در واقع تنها مطرح كردن

سئوالی است كه يك جواب مثبت را طلب ميكند.


نتايج مطالعات نشان ميدهد كه برخی از عوامل تاُثيرگذار در دلبستگی و عالقه عبارتند از: جنسيت، سن، خاطرات بچگی مذهب،


سياست، طبقه اجتماعی، مليت، فرهنگ، تفاوتهاي شهري و غير شهري، روحيات و ارزشها، تحصيالت و فعاليتها.

بايد به اين نكته نيزتوجه داشت كه هر عالقهاي منجر به واكنش نميشود و در واقع افراد راحتی خود را مهمتر از عالقه ميدانند.

عالقهمنديهاي محيطی ممكن است در سطح گستردهاي وجود داشته باشد، ولی بنظر ميرسد كه آنقدر پتانسيل ندارد كه به

عمل منجر شود.

با انجام آموزشهاي الزم ميتوان عالقه منديهاي افراد را از حالت بالفعل به حالت بالقوه درآورد و اگر قرار است

محيط تبديل به فضايی ملموس شود تنها از راه آموزش امكانپذير است.

همانطور كه قبالً نيز در مورد زيستگاه انسانی مطلوب و چگونگی توجه به محيط زيست سخن به ميان آمد، الزم است تذكر داده


شود كه محيط زيست مطلوب زمانی حاصل ميگردد كه افراد جامعه با ميل و رغبت درونی خود و بر اساس واقعيت و حقايق

اجتماعی باور و رفتار خود را نسبت به محيط زيست تغيير داده و به حفاظت آگاهانه محيط زيست و منابع آن بپردازند. براي


حصول به اين مهم، ميبايد تنوير افكار عمومی و جلب همگردانی مردمی با دانشافزايی و ارتقاء سطح آگاهيهاي زيست محيطی

آحادو طبقات مختلف اجتماعی از طريق توليد، توزيع و ترويج دانش زيستمحيطی و نهادينه ساختن فرهنگ اسالمی – ايرانی

زيست محيطی با تأكيد بر توانمندسازي جوامع محلی و ايجاد فناوري متناسب محلی صورت پذيرد.